پابهپای مردم | رقصی چنين ميانه ميدانم آرزوست
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، مطبوعات، خبرگزاريها، شبكههاي مجازي و صدا و سيما را رصد ميكنم تا از حال و احوال مردم سيلزده در شمال و جنوب كشور مطلع شوم؛ چيزي كه چشمم را مينوازد ديدن مردمي است كه از هر نقطه كشور براي كمك به سيلزدگان شتافتهاند؛ در بين آنها عمامهبهسرها و چفيه برگردنها را ميبينم كه نماد علم و بصيرت خود را همراه دارند و دست خلق را ميگيرند؛ به ناگاه بر لبم زمزمه ميشود، يك دست جام باده و يك دست جعد يار، رقصي چنين ميانه ميدانم آرزوست.
سالهاي گذشته زمزمههايي از كاهش مقبوليت اجتماعي روحانيت در كشور ميشنيدم؛ شايد من هم متأثر از اين حرف و حديثها آرزو ميكردم كه عالمان از حجرهنشيني دست بردارند و در بين مردم حاضر شوند و شأن خود را بالاتر از مردم ندانند؛ اما با آغاز سال 1398 شمسي به وضوح ميبينم كه روحانيت با دستور و بدون دستور پا در ركاب گذاشته و به ياري مردم ميشتابند؛ اين ورود سريع و به موقع نشان ميدهد، اگر منبر و وعظ را كارآمدي روحانيت تصوير نميكنيد، روحانيت از كارآمدترين اقشار مردم است؛ اما بايد ميداني براي به نمايش كشيدن آن بيابد.
خط بطلانی دیگر بر اندیشههای کور
دکتر رفیع الدین اسماعيلي، رئيس انجمن سواد رسانه دفتر تبلیغات ميگويد: اين سيل فرصت و زمينهاي به وجود آورد تا افرادي كه از عمق وجود به مردم عشق ميورزند خودي نشان دهند. طلبهها در ورود به چنين فضاهايي علاوه بر انجام كارهاي يدي به عنوان ليدر يا رهبر گروه ظاهر ميشدند و به مردم و نيروهاي جهادي ديگر انگيزه ميدادند.
اين حركت طلاب بر تمام تبليغات دشمن درباره طلاب، روحانيت و نظام اسلامي خط بطلان كشيد و نزديكي دلي و قلبي بين مردم و طلبهها اتفاق افتاد. آثار اين نزديكي در آينده پديدار خواهد شد. حمايت از مردم و ايجاد اتحاد بين مردم، نشاط و اميد در كساني كه دچار سيل شدهاند بخشي از كارآمدي روحانيت است.
در جايي كه مردم از برخی مسئولان ناراضي بودند و آنها را به منطقه خود راه نميدادند، روحانيان حضور داشتند و به مردم كمك ميكردند؛ گزارشات نشان ميدهد هر جا طلبهها براي كارهاي يدي وارد شدند، مردم از آرامش و روحيه بهتري برخوردار بودند و كارها خيلي بهتر پيش رفته است.
در پوشش اين خدمترساني هرچند همه خوب بودند اما بهتر از اين ميتوانستيم كار كنيم؛ اتحاد خيلي جدي بود، اما به آن بزرگي كه وقايع اتفاق افتاد در فضاي رسانهاي كشور انعكاس نداشت؛ خيلي بهتر از اينها ميتوانستيم عمل كنيم.
نيروهاي جهادي خودجوش و كنشگرهاي فعال فضاي مجازي پيامها، فيلمها و كليپهاي خوبي پخش كردند؛ ولي كساني كه ميدان را ديده باشند ميدانند اين پديده خيلي بزرگتر از اين داستانهاست؛ اين وقايع را بايد در تاريخ رسانهاي كشور ثبت كنيم.
محمدامین ایمانجانی، سردبير روزنامه فرهيختگان كه در مناطق سيلزده حاضر بوده است همگرايي نيروهاي خدوم انقلاب را ميستايد و اشاره ميكند: روحانيت، دانشجويان و نيروهاي جهادي، نهادهايي مانند هلالاحمر، بسيج و سپاه، نيروهاي قسمخورده انقلاب هستند كه در اتفاقات مختلف كشور مانند دفاع مقدس، مدافعان حرم، فتنه 88 و مانند آن خود را نشان دادهاند.
اين همگرايي و همافزايي تابلوي زيبايي براي كشور رقم زد؛ به ويژه اينكه روحانيت كه هميشه پيشاني خدمترساني به انقلاب اسلامي بوده است، خود را نشان داد و خيلي از ابهاماتي كه در سالهاي اخير به وجود آورده بودند را پاسخ گفت. بعضي ميگفتند «ما باور نميكرديم كه قشر روحانيت و سپاه و بسيج اين گونه پاي كار بيايند و ما را كمك كنند»؛ اين نشان داد كه باورها و نمادها و شعارهاي انقلاب اسلامي يعني نگاه به مستضعف، نگاه به مردم، نگاه به شعائر ديني و انقلابي فقط در حد شعار نيست، در حد اجرا است.
اخلاص در كار اين نيست كه نماد مجري كار كنار گذاشته شود؛ مردم بايد بدانند كه اعتقاد و عقبه فكري و ذهني من كه اين كار را انجام ميدهم چيست؛ من كه براي مردم كار ميكنم، همان كسي هستم كه با لباس پيامبر ميايستم و نماز ميخوانم، براي موضوعات فكري و انديشهاي و احكام برنامهريزي ميكنم، همان آدم به خدمت مردم آمده است و جدا از آنها نيست.
جداي از خبرهاي رسمي، حاشيهنگاريها بسيار مفيد بود؛ يك تجربه خوب رسانهاي بود؛ توجه به حاشيهها باعث شد كه فضاي خوبي رقم بخورد؛ اين حاشيهها در شبكههاي اجتماعي و در فضاي خبرگزاريها، روزنامهها و مطبوعات رسمي كشور وقايع را به خوبي به تصوير كشيدند.
مسعود بصيري مسئول سازمان بسيج رسانه كه از 29 اسفند ماه تا 25 فروردين در مناطق سيلزده حضور داشته است يكي از بزرگترين بركات اين سيل، همدلي، با هم بودن و يادآوري خاطرات دفاع مقدس در برخورد با مشكلات ميداند و ميگويد: هيچ وقت حوزه از مردم جدا نبوده است؛ همانطور كه در فقه و موضوعات ديني در كنار مردم است در مشكلات دنيوي هم در كنار آنهاست و كمك ميكند.
از خاطرات عجيبم اين بود كه وقتي يك روحاني كار منزلي را تمام ميكرد، براي نقاطي كه حتي بچههاي عادي ما پاكسازي نميكردند اقدام ميكرد؛ زماني كه ميخواست بيرون بيايد صاحبخانه او را با اشك همراهي ميكرد و ميگفت من شرمنده شما هستم اما روحاني ميگفت حلالم كن و اين صحنه همه بچهها را تحت تأثير قرار داده بود.
گروههاي جهادي همه كار ميكردند، اما به جرأت ميگويم كه طلاب بسيجي از قويترين ارادهها در ميان گروههاي جهادي بودند؛ بيشترين همت را ميكردند، كمترين غذا را طلب ميكردند و كمترين استراحت را داشتند، بي هيچ توقعي؛ در بسياري از مواقع اجازه نميدادند عكس بگيريم و از جمله معروفشان كه شرعاً راضي نيستم استفاده ميكردند.
تمام گوشيهاي تلفن همراهي كه به اينترنت متصل بودند رسانهاي براي انعكاس فعاليتهاي جهادي نيروهاي بسيجي و روحانيت بودند؛ عكسي پيدا نميكنيد كه در آن يك روحاني يا طلبه عمامه به سري در آن نباشد.
بسیج و روحانیت پابهپای مردم سیلزده
محسن پيرهادي، مدير مسئول روزنامه رسالت نظرش اين است كه: نه در ماجرای سیل اخیر بلکه هربار که جامعه به خطر افتاده است و به کمک نياز بوده است نیروهای جهادی و انقلابی بدون هیچ چشمداشتی در صف اول کمک و خدمت رسانی بودهاند. از نمونههاي اين خدمترساني ميتوان به زلزله کرمانشاه یا كمك رساني به مناطق محروم در اردوهاي جهادي اشاره كرد.
وقتی در هر اتفاقی بسیج و روحانیت پای کار هستند وجود چفیه که نماد یک گروه ارزشمدار بوده و عمامه که جزیی از لباس روحانیت است نه تنها نماد حضور همیشه در صحنه این قشر است بلکه موجب میشود مردم در شرایط بحران حضور بسیج و روحانیت را کنار خود حس کنند. استفاده از این نمادها حرکت به سوی وحدت و در امتداد راه شهدا و رزمندگان است.
مردم استانهاي سيل زده بهترين رسانه هستند، همانطور كه ديديد در هر عکس و فیلمی نیروهای جهادی حضور داشتند و پا به پای مردم آسیب دیده کمک کردهاند.
حتی اگر برخي رسانهها سکوت کرده باشند، مردم خود از نزدیک حضور نیروهای جهادی را حس کردند و بخشی از آن عظمت و همدلی و غمخواری با مردم را منعکس کردند.
سرمايه اجتماعي حوزه و روحانيت
مهدي جهان تيغي، مدير مسئول جهاننيوز نيز ميگويد: بعد از سيل يك ترميم در سرمايه اجتماعي حوزه شكل گرفت. در سالهاي گذشته اتفاقاتي افتاده بود كه بخشي به صورت هدفمند چه در خارج از كشور و چه برخي از عوامل داخلي در مورد حوزه شبهاتي را ايجاد ميكردند. حتي كار را به جايي كشيده شده بود كه در مباحث كاركردهاي حوزه هم فضا را مشكوك كردند.
با سيل اخير يك ترميم سرمايه اجتماعي در حوزه شكل گرفت، اما اين ترميم سرمايه اجتماعي محصول حضور ميداني طلاب بود؛ اين سرمايه اجتماعي آنقدر خوب شكل گرفت كه چه در فضاي اجتماعي و چه در فضاي مجازي مردم تبليغ كننده حركت طلاب بودند.
برخي از محترمان حوزه، در اين چند سال موضوعاتي را مطرح ميكردند كه اگر جريان روحانيت در كشور ميخواهد محبوبيت بيشتري داشته باشد، بايد خودش را از برخي حوزههاي اجرايي كنار بكشد؛ اين نسخهها در مواردي به واقع غير انقلابي بود.
نتيجه حضور ميداني طلاب و روحانيت در وقايع اخير نشان داد كه نسخهاي كه جريان سرمايه اجتماعي حوزه و روحانيت را دوباره به يك محبوبيت جدي ميرساند حضور ميداني و انقلابي در عرصه خدمت به مردم است؛ اين نسخه همان نسخه انقلابي و حضور در صحنه ميداني است نه نسخههايي كه حوزه را محدود به مباحث درون حوزوي يا حتي فردي ميكند.
صداقت اجتماعي اين بازخورد مثبت را ايجاد كرده است؛ ويژگي دوم حركت طلاب در اين جريان، ايجاد وحدت اجتماعي و آرامش بخشيدن به مردم بود.
حضور سلبريتيها در وقايع گذشته منجر به دو قطبي شدن فضا و بروز مشكلاتي شد اما وقتي طلبهها ميروند و حضور پيدا ميكنند، وفاق اجتماعي ايجاد ميشود، اين اثر اجتماعي مهمي است؛ اين كار تنها از جريان حوزوي كشور به خاطر جايگاه ديني و مذهبيشان بر ميآيد.
در ذات اين اتفاق، باز توليد گفتمان حضرت امام خميني(ره) بود كه در جايگاه بالاترين مقام مذهبي كشور خود را خدمتگزار مردم معرفي ميكرد؛ اين كار طلبهها بازتوليد و يادآوري كننده همان گفتمان بود كه محترمان مذهبي به عنوان نماينده مذهبيان كشور در مقام خدمتگزاري مردم وارد جامعه ميشوند.
روحانيت با به كار بردن همين نسخه امام خميني(ره) كه پس از سالها در جايگاه خدمتگزار مردم ورود ميكنند، حلال مشكلات و آرامش بخش بحرانهاي كشور هستند؛ وقتي حوزه به بحرانهاي كشور ورود ميكند، نه تنها باري از دوش مردم برداشته ميشود بلكه آرامش ذاتي در اجتماع شكل ميگيرد.
تبليغ فقط پاي منبر نيست، شايد تبليغ عملي، عاليترين تبليغي باشد كه مد نظر اسلام است؛ اين رفت و برگشتي بود كه وقتي طلبهها اين تبليغ عملي را انجام دادند، مردم نيز مبلغ طلبهها شدند، عكسهاي طلبهها را در پروفايلهاي خودشان گذاشتند و براي همديگر ارسال كردند.
اين حركت اخير نشان ميدهد كه مردم خدمت صادقانه را تشخيص ميدهند و آن را پاسخ خواهند داد؛ پاسخ مردم به صورت تقديرهاي خود جوش بروز و ظهور ميكند.
طلاب به عنوان متوليان مذهب تشيع براي خدمترساني به شهرهاي سنينشين رفتند، با اين كار يك گام عملي در حوزه وحدت اسلامي برداشته شد؛ يعني طلبههاي ما از وحدت كتابخانهاي و نوشتاري هم عبور كردند و يك وحدت عملي نشان دادند.
حضور در صحنه و اين پيامهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي كه در كار جهادي طلبهها ايجاد شد نقطه عطفي در حوزه بود؛ محققان حوزه بايد بررسي كنند كه چطور بازتوليد اجتماعي اثربخشي حوزه در اين عرصههاي خدمت را ميتوانند ادامه دهند و بايد بدانند كه حفاظت از اين سرمايه اجتماعي هم مهم است.
متخصصان رسانه ميدانند اين آشفتگي دشمنان نتيجه اثرگذاري اجتماعي طلابي بود كه به مناطق سيل زده رفته بودند؛ تلاش عجيبي كردند كه اين پيام خدمتگزاري صادقانه طلاب به مردم نرسد، يا تخريب شود، اما نتوانستند.
انقلاب اسلامی مدیون حضور مردم
محمد حسين ظريفيان مدیرکل پژوهشهای اسلامی سازمان صدا و سیما ميگويد: در اين وقايع نبايد توان مردم فراموش شود؛ مردم انقلاب را به اينجا رساندند، جنگ را مردم اداره كردند و حتي شرايط سخت تحريم را هم در چند دهه اخير مردم مديريت كردهاند. هرچند دستگاههاي مسئول زحماتي كشيدند اما حركت جهادي مردم جدي و قابل اعتنا است.
نكته دوم انرژي و ظرفيت قابل اعتناي جوانان است؛ اين گروههاي جهادي بيشتر از جوانان هستند؛ اين جامعه جوان ما كه الان در قالب گروههاي جهادي حضور دارد نشان دهنده ظرفيت قابل اعتناي اينها است؛ مسئوليت بزرگ ديگري كه بر دوشان مسئولان اجرايي كشور است اينكه نيروي جوانان را دست كم نگيرند و نه تنها در مواقع و شرايط سخت بلكه در ديگر شرايط به جوانان اعتماد كنند.
اين حركت يك نوع تكرار حماسههاي روحانيت در دوران دفاع مقدس و انقلاب بود، شايد سالها بود كه جامعه ما به اين شكل حضور روحانيت را در ميان مردم به شكل كمتري تجربه كرده بود، اين زمينه يكي از شكلهاي ديگر حضور روحانيت در عرصه اجتماعي بود.
حوزههاي علميه ميتوانند با استفاده از اين تجربه، يك الگوي ارتباط ميان طلاب و روحانيت را با بدنه اجتماع باز تعريف كنند. استفاده از اين حادثه و اتفاق به مطالعه يك برنامه اجتماعي شود تا نقاط اتصال حوزه و روحانيت را با جامعه بازشناسي كنيم تا هم خدمات خوبي به مردم ارائه شود و هم مردم بتوانند از وجود علما و فضلا بيشتر استفاده شود.
اين رابطه دو سويه و خدمات متقابل نياز به بررسي و باز تعريف دارد و هم حوزه در اين زمينه يك برنامه منسجم داشت؛ در شبكههاي صدا و سيماي كشور بازتاب خوبي پيدا كرد؛ اين يك تجربه براي حوزه بود، يك تجربه براي رسانه بود و به نظرم جفاست اگر ما اين تجربه را رها كنيم.
ورود رسانهها به اين مسأله به همين شكل مصداقي بهتر است؛ ورود و بيان خطي كار درستي نيست؛ همين كه مردم در متن و بطن مسائل روزانه و شادي و غم خودشان روحانيت را ببينند و رسانهها همين را بازنمايي كنند، به نظرم همين به تقويت جايگاه اجتماعي روحانيت در ذهن مردم كمك ميكند.
در رسانه با افكار عمومي مواجهه داريم و اغناي افكار عمومي مهمترين راهبرد ما است؛ اقتضاي اين مسير اين است كه از جذابيتهاي معقول استفاده شود؛ منعكس نكردن و بايكوت اين حركات جفا به مخاطب است و افراط در آن موجب دلخستگي مخاطب و جامعه ميشود؛ اين كار بايد به شكل منطقي و متعارف انجام شود كه جنبه صنفي پيدا نكند، يعني مردم فكر نكنند كه با يك صنف طرف هستند.
حضور اجتماعي روحانيت و طلاب مسألهاي است كه نبايد جنبه صنفي پيدا كند؛ حوزويان در مقابل اصناف و اقشار ديگر مانند دانشگاهيان، نظاميان، معلمان و ديگران قرار نگيرند؛ چون دين در برابر جامعه و تمام جامعه نسبت دارد نهاد دين به يك بخش مختصر انحصار ندارد، بلكه مشمول همه ميشود.
لباس روحانيت به عنوان نماد نهاد دين، لباس پيامبر و اهل بيت(س) بايد بر تن طلبههاي ما در چنين حضور اجتماعي باشد، اين تبليغ دين است، آن جايي شكل يا شائبه ريا پيدا ميشود كه بخواهم خودم را تبليغ كنم، اما يك طلبهاي كه ناشناس است يا اصلاً دنبال اين نيست كه بخواهد خود را مطرح كند، دهها يا صدها طلبه رفتهاند و كار كردهاند، حالا اين عكس گرفته است، يا عكسي از او گرفتهاند و منتشر شده است؛ اتفاقاً اين جزو لوازم يك حركت است و نشان ميدهد كه روحانيت تافته جدا بافته نيست.
اين كار طلبهها باعث شد تا اعتقاد مردم به مباني دين يك اعتقاد جاذبتر و جديتر شود كه از حوزويان در كنار علم عمل انتظار ميرفت./836/ز501/س